بر اساس توافقنامه پاریس و سند مشارکت ملی کشور ارائه شده در این توافقنامه، ایران متعهد شده است که در بازه زمانی 10 ساله، 1409-1399 به میزان 4 درصد میزان انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهد. حدود 30 درصد از میزان انتشار گازهای گلخانهای متعلق به بخش نیروگاهی کشور است و سایر بخشهای حمل و نقل، خانگی و صنعت از میزان انتشار کمتری برخوردار میباشند. لذا هدف اصلی در این پژوهش، ارائه ساختاری در سیستم عرضه انرژی الکتریکی کشور با در نظر گرفتن همزمان منافع تولیدکننده و مصرفکننده در جهت کاهش میزان انتشار گازهای گلخانهای بخش نیروگاهی تا حد مجاز تعهد شده در توافقنامه پاریس میباشد که در قالب یک مدل برنامهریزی ریاضی غیرخطی با اعمال محدودیتهای فنی-اقتصادی مربوطه و با تغییر در نگرش مدلسازی از دیدگاه دولتی به دیدگاه سرمایهگذار بخش خصوصی انجام خواهد گرفت. نتایج حاکی از آن است که در صورت نفوذ 20-10 درصدی انرژیهای تجدیدپذیر، اعمال مالیات کربن با میزان 25 دلار به ازاء هر تن CO2 و تسریع در روند تبدیل نیروگاههای گازی به سیکل ترکیبی با نرخ تبدیل 5 درصد سالانه، رسیدن به میزان تعهد شده در توافقنامه پاریس میسر میباشد. لذا با اعمال مالیات کربن، حمایت از نیروگاههای تجدیدپذیر (کاهش هزینه سرمایهگذاری اولیه و ارائه نرخ منطقی تضمینی خرید برق) و افزایش راندمان نیروگاههای گازی میتوان به اجرای عملیاتی توافقنامه پاریس در بازه زمانی مورد نظر امیدوار بود.