بررسی سیاستهای اجرا شده در حوزه مدیریت مصرف برق در کشور نشان میدهد این سیاستها موفقیت چشمگیری نداشته است. عدم موفقیتهای این سیاستها را میتوان تا حد زیادی به عدم شناخت اجتماعی کافی سیاستگزاران از افراد جامعه و مصرف کنندگان برق نسبت داد. با افزایش شناخت اجتماعی میتوان سیاستهای بهتری برای تغییر رفتار ارائه نمود که نه تنها تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت، بلکه از سرمایههای اقتصادی و اجتماعی نیز به شکل مناسبتری محافظت خواهد نمود. ابزارها و بینشهای رفتاری، در حقیقت، حلقه گمشدهای است که میتواند اجرای چنین سیاستهایی را ارتقاء دهد.در این مقاله ضمن آسیبشناسی راهکارهای مطرح شده در زمینه مدیریت مصرف برق از منظر اقتصاد رفتاری، و با عنایت به ابزارها و تجارب اقتصاد رفتاری، پیشنهادهایی به منظور اصلاح و بازنگری رویکردهای رایج در زمینه مدیریت مصرف برق در کشور ارائه شد. یکی از مهمترین این پیشنهادات آن است که با توجه به اهمیت موضوع، واحدی در صنعت برق به عنوان "واحد تلنگر" تأسیس گردد که ضمن بهرهگیری از ظرفیت اندیشمندان حوزه اقتصاد رفتاری و سایر رشتههای مرتبط نظیر جامعهشناسی و روانشناسی، با تجمیع و هم افزایی ظرفیت روابط عمومیهای شرکتهای حوزه برق کشور و همچنین سایر بخشهای مرتبط وزارتخانه، مدیریت اجرای سیاستهای اقتصاد رفتاری برای جامعه هدف را بهمنظور فرهنگ سازی کاهش مصرف برق کشور پیگیری نمایند. آیین نامه واحد مذکور با بهرهگیری از تجارب متعدد کشورهای مختلف میتواند تدوین گردد و راهنمای فعالیتهای این واحد گردد.
Manzoor D, Seyed-Hoseinzadeh yazdi S. Evaluation of Electricity Demand Management Policies: Behavioral Economics Approach . Quarterly Journal of Energy Policy and Planning Research 2019; 5 (4) :219-263 URL: http://epprjournal.ir/article-1-787-fa.html